Telegram Group Search
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‎اجازه بدهید یک پرانتز باز کنم. دستگاه تفتیش عقاید #رمان را برای مستعمرات اسپانیا ممنوع کرده بود. مفتشانِ این نوع ادبی، رمان را همان‌قدر برای ایمان روحی خطرناک می‌دانستند که برای رفتار اخلاقی و سیاسی جامعه، و البته مطلقاً حق داشتند.
ما رمان‌نویسان باید سپاس‌گزار آن‌ها باشیم که به سرشت ناگزیر براندازندهٔ رمان پی بردند!
هیچ راهی نبود که از در آن زمان از قاچاق رمان جلوگیری کنند. مثلاً اولین نسخه‌های #دن_کیشوت در بشکه‌های شراب مخفی و وارد آمریکا شد…
#ماریو_بارگاس_یوسا
‎واقعیت نویسنده
@daastaan97
«دست‌فروشی کتاب»
مسکو، شوروی
سال ۱۹۴۱
@daastaan97
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«بنویس تا حقیقی باشی.»
«برای حقیقت بنویس!»
«بگذار آزادی در تو سخن بگوید.»
«آه نگذار آزادی در تو [صرفاً] به کلمه بدل شود!»
@daastaan97
#موریس_بلانشو
ایده‌ها همچون ماهی‌اند.
برای صید ماهی کوچک می‌توانی در سطح آب بمانی. ولی اگر می‌خواهی ماهی بزرگ بگیری، باید به عمق بروی.
@daastaan97
ازمقدمهٔ کتاب صید ماهی بزرگ، #دیوید_لینچ
در این جامعۀ تاریک و مجروح، نوشتن می‌تواند لذت‌های خاص دارکوب را به شما ببخشد، لذت‌های خاص حفر کردن سوراخی در یک درخت، حفره‌ای که در آن می‌توانید لانه‌تان را بسازید و بگویید: «این آشیان من است، این جایی است که اکنون زندگی می‌کنم، این جایی است که بدان تعلق دارم.» این آشیان می‌تواند کوچک و تاریک باشد، اما دست‌کم سرانجام خواهید دانست که چه می‌کنید. پس از سی‌ سال یا بیشتر دست‌وپا زدن و خراب‌کاری کردن، سرانجام خواهید دانست، و وقتی جدی می‌شوید آماده می‌شوید با چیزی مواجه گردید که در تمام این مدت از آن روی برمی‌گرداندید: زخم‌ها و جراحت‌هایتان.
@daastaan97
#آن_لاموت
———————————————-
Pictures: Francois Sagan
از نویسندگان موج نو فرانسه که به‌عنوان نماد طغیان جوانان در پاریس بعد از جنگ دوم و شکوفایی عصر اگزیستانسیالیسم توصیف شده‌است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کتاب
مردی که زنش را با کلاه اشتباه می‌گرفت
نوشته: آلیور ساکس
ترجمهٔ: #ماندانا_فرهادیان
@daastaan97
:
برگزیده داستان‌های کوتاه
انتشارات مهری (انگلستان)
به انتخاب آرش خوش‌صفا
با ۶ داستان‌ از اعضای کارگاه‌های داستان‌نویسی
—————————————
@daastaan97
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کتاب
همه کاره و هیچ کاره
نوشته: آلبرتو موراویا
@daastaan97
:
کمی پیش از دریافت جایزهٔ پولیتزر در پاسخ به روزنامهٔ لیبراسیون که پرسیده بود “چرا می‌نویسید؟” پاسخ داد:
«می‌نویسم برای آن‌که می‌خواهم از آنچه گردم را فراگرفته است و جز پریشانی، بینوایی و مرگ نیست، زیبایی و زندگی بیافرینم!»

۸ سال بعد اولین زنِ سیاه‌پوست برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات بود.
———————————————
#تونی_مورسیون
خالق: آبی‌ترین چشم
سرود سلیمان
محبوب
🎖️برندهٔ جایزهٔ:
نوبل ادبیات ۱۹۹۳
جایزهٔ ادبیات داستانی پولیتزر
جایزهٔ ملی حلقهٔ منتقدان کتاب آمریکا
————————————————
تصویر: تونی مورسیون هنگام نوشتن در اتوبوس
@daastaan97
یک‌بار در جلسه‌ای در اشتوتگارت چیزی خواندم و بعدش با خانمی شام خوردم که بهم گفت به‌خاطر همهٔ چیزهایی که در زندگی‌ به سرم آمده دلش به حالم می‌سوزد. آن لحظه سی سال از نوشتن اولین رمانم گذشته بود. خوشحال شدم که موفق شدم در یک وضعیت ناجور، کاری را به اتمام برسانم و در نهایت خانمی پیدا شود که آن‌قدر تحت‌تأثیر قرار بگیرد که واقعاً احساس دلسوزی کند.

⁃ این روزها چطور می‌نویسید؟
پیچیده است چون دیگر نمی‌توانم از کامپیوتر استفاده کنم. با دست هم نمی‌توانم بنویسیم. ولی همهٔ این مواد و مصالحی که در زندگی‌ام جمع کرده‌ام حالا دارم؛ خاطراتم، گزارش‌هایم، رمانم. با وجود همهٔ این‌ها دیگر لازم نیست چیز تازه‌ای بنویسم. کارم را تمام کرده‌ام. بسیار خب کافی‌ است. این آخرین مصاحبه‌ام بود.

⁃ برای امروز؟
برای همیشه.
—————————————————-
▫️آخرین مصاحبهٔ ایمره کرتس
▫️قسمتی از گفت‌وگوی کرتس با پاریس ریویو
شماره ۲۰۵
@daastaan97
▫️#ایمره_کرتس یک سال برای کارآموزی به اردوگاه کار آشوویتس و بوخن والد رفت و بعد از آن رمان بی‌ سرنوشت را نوشت. در نهایت موفق به دریافت نوبل ادبیات۲۰۰۲ شد.
از نوشتن به عنوان بهانه‌اي براي برگزاري مهماني‌هاي هفتگي استفاده كنيد، حتي اگر مجبور شديد اسم مهماني را بگذاريد «كارگاه»‌. تا مي‌شود وقت‌تان را با آدم‌هايي سپري كنيد كه از نوشتن حمايت مي‌كنند و براي آن ارزش قائل‌اند، مطمئن باشيد ساعت‌هايي را كه تنها نشسته و نوشته‌ايد به تعادل مي‌رساند. حتي اگر روزي اثرتان را بفروشيد، هيچ مبلغي نمي‌تواند وقتي را كه تنها سپري كرده‌ايد جبران ‌كند. پس زودتر چك پرداختي‌تان را تحويل بگيريد و نوشتن را بهانه‌اي كنيد براي بين مردم بودن. باور كنيد وقتي به آخر زندگي‌تان برسيد، از به ياد آوردن لحظه‌هايي كه تنهايي گذرانده‌ايد لذت نخواهيد برد.
#چاک_پالانیک
@daastaan97
——————————————-
اين متن در ۲۸ نوامبر ۲۰۱۱ با عنوان
Stocking Stuffers: Writing Tips from Chuck Palahniuk
نشریهٔ اینترنتی
The LitReactor
@daastaan97
هنگامی که کتاب یا داستانی در دست نوشتن دارم هر روز بامداد هرچه زودتر پس از روشن شدن هوا شروع به کار می‌کنم. آن موقع کسی مزاحم نیست و هوا خنک یا سرد است و همین‌طور که می‌نویسم گرم می‌شوم. آنچه را قبلاً نوشته‌ام می‌خوانم و چون همیشه جایی قلم زمین می‌گذارم که می‌دانم بعدش چه می‌شود، از همان‌جا ادامه می‌دهم. می‌نویسم تا به‌جایی می‌رسم که هنوز رمقی باقی مانده است و می‌دانم سپس چه اتفاق می‌افتد. پس می‌ایستم و به زندگی می‌پردازم تا روز بعد که دوباره به سراغش می‌روم. برای مثال، اگر شش صبح دست به کار شده‌ام، ممکن است تا نیمروز ادامه دهم، یا پیش از نیمروز از نوشتن باز ایستم. وقتی دست از کار می‌کشم بی‌اندازه تهی، و درعین‌حال بی‌اندازه پُر و سرشارم، مانند هنگامی که به دلبر خود عشق می‌ورزید. اکنون هیچ چیز نمی‌تواند بیازارد، هیچ چیز نمی‌تواند رخ دهد، هیچ چیز مفهومی ندارد تا روز بعد که دوباره دست به کار شوم. انتظار تا روز بعد دشوار است…
@daastaan97
————————————————-
#ارنست_همینگوی
برندهٔ نوبل ادبیات و جایزه پولیتزر
‌ گفت‌و‌گو با نویسندگان در پاریس ریویو
تصویر: همینگوی در سال‌های نوشتن پیرمرد و دریا
:
تبریک به اعضای داستان‌نویسی آبنوس
داستان “آدم و حوا” نوشتهٔ امیرحسین آقانوری در شمارهٔ چهارم گاهنامه CAFÉ به چاپ رسید. این گاهنامه در واقع مجله ادبی منتشر شده در موسسه اینالکوی پاریس است که آثاری را که به زبان‌های مختلف نوشته شده‌اند ترجمه و منتشر می‌کند. موضوع شمارهٔ چهارم این ماهنامه دوگانگی double است.
@daastaan97
2024/06/07 16:57:12
Back to Top
HTML Embed Code: